از ۱ فروردین تصمیم گرفتم بغیر از خوندن رمان گاهی فیلم خوب هم ببینم! با سریال خفنِ بریکینگ بد شروع کردم، بعد زنان کوچک و بعد بوی خوش زن و بعد ... ویولنیستِ شیطان و امشب هم دوباره کنترل به دست دو سینمایی هندی و در پایان وومَن اَت وآرو دیدم! هووووه هووووه، مرسی مرسی شما هم خدا قوت! الان ۳۸ روز از این تصمیمم میگذره و حدودن شاید بیشتر از بیست فیلم سینمایی و سه سریالِ چند فصلی رو تماشا کردم! توو همین اثنای فیلمخوری، هوای دانشگاه برم داشته و میخوام یه شغل بیرون از خونه پیدا کنم، خرواری جزوه و کتاب نصفه نیمه روی میز چیدم و نمیدونم با اعتیادم به فیلم دیدن چه کنم! تا قبل ازین ۳۸ روز همه چی اوکی بود، و از تلوزیون فقط صداشو میشنیدم! ولی حالا بهش اعتیاد دارم، البته دیگه نمیخوام فیلم ببینم اگه شیطون گولم نزنه، وسوسم نکنه!! خلاصه اومدم بگم که نمیشه هم کتاب خوند و هم فیلم دید! فقط یک کدومشو میشه بلقوه بصورت بلفعل درآورد؛ هرکی بگه میشه لابد نابغهای چیزیه! منکه اعتراف میکنم هرچند شدنی باشه ولی کار سختیه! هووووووه :)) زندگی همین کلنجارهاست دیگه!
The greatest love/ 2011 بازدید : 272
دوشنبه 7 ارديبهشت 1399 زمان : 22:24